تیزپا (2008)

انیمیشن تیزپا Bolt داستان سگی به نام تیزپا هستش که فکر می‌کنه قدرت‌های ماورایی داره. ماجرا از اونجایی شروع می‌شه که یه دختربچه هفت ساله به اسم پنی از یه سگ کوچیک سفید تو پانسیون حیوانات سیلورلیک خوشش می‌آید و اونو به خونشون می‌بره. او یه قلاده کوچولو دور گردن سگ می‌اندازه که اسم تیزپا روش نوشته شده. پنج سال بعد پنی و سگش ستاره‌های نقش اول تو یه سریال تلویزیونی هستند و نمایش اجرا می‌کنند. تیزپا تو نمایش همیشه جون پنی رو از خطراتی که اونو تهدید می‌کنند با کمک قدرت‌های ماورایی که داره، نجات می‌ده. برای اینکه نمایش واقعی‌تر جلوه کنه، کارگردان از همون اول یعنی بچگی تیزپا جوری وانمود کرده که انگار تیزپا واقعا دارای قدرت‌های ماورایی هستش و تیزپا هم با همین باورها بزرگ شده.

تیزپا می‌تونه جلوی ماشین‌های سنگین رو بگیره، می‌تونه خیلی سریع  بدود، می‌تونه با یه ضربه دیوار رو خراب کنه، دندون‌های خیلی قوی داره و با یه پارس کردن می‌تونه تمام آدم بدها رو بکشه و از بین ببره. کارگردان تمام تلاششو می‌کنه تا تیزپا نفهمه که یه سگ معمولیه، واسه همین هم سریع و پشت سر هم قسمت‌ها رو می‌سازه، تمام سکانس‌ها رو تو یه برداشت می‌گیره، کاری می‌کنه که تیزپا هیچوقت بوم میکروفون رو نبینه و همیشه اونو تو یه کانتینر حبس می‌کنه تا نتونه دنیای واقعی رو ببینه. او معتقده که اگه تیزپا با تک تک سلول‌های بدنش باور کنه که قدرت ماورایی داره و جون پنی در خطره، بیننده‌ها هم باور می‌کنند و سریال بیننده‌های بیشتری خواهد داشت. اما یه روز که مدیر شبکه برای بازدید روند ساخت سریال می‌آید به کارگردان در مورد معلوم بودن کل داستان تو هر قسمت انتقاد می‌کنه و از پایین بودن آمار بیننده‌های بزرگسال می‌گه و کارگردان رو تهدید می‌کنه که اگه داستان رو عوض نکنه، دیگه اجازه پخش ادامه سریال رو بهش نمی‌ده و همشونو اخراج می‌کنه.

تا الان فهمیدیم که تیزپا فقط یه سگ معمولیه ولی فکر می‌کنه که قدرت‌های ماورایی داره. به نظرتون کارگردان واسه اینکه داستانو عوض کنه، چیکار می‌کنه؟ خودتون انیمیشن زیبای تیزپا رو ببینید و از دیدن این انیمیشن زیبا و هیجان‌انگیز لذت ببرید.

شخصیت‌های اصلی انیمیشن تیزپا، پنی، رینو، میتنز و کارگردان هستند.

شعار تبلیغاتی انیمیشن تیزپا Bolt

زندگی واقعی یه ماجراجویی کامل هستش!