ایگور (2008)

داستان انیمیشن ایگور توی سرزمینی به اسم مالاریا اتفاق می افته. گویا مالاریا سالها قبل وضعیت خوبی داشته. همه چیز سر جای خودش بوده و نظم و قانون و اینها. تا اینکه یک دانشمند دیوانه یک دستگاه جهنمی اختراع میکنه و همه شهر نابود میشه. آدمها شکل های عجیب غریب پیدا میکنن. قوز در میارن. دُم در میارن و غضروف یا مفاصل هم ندارن. بجای اون یک سری پیچ و مهره بدنشون رو به هم چسبونده. بعد از اختراع اون دستگاه جهنمی رسم سالانه ای شکل میگیره. هر سال همه دانشمندهای شهر باید تلاش کنن تا یک اختراع عجیب غریب درست کنن. هر چقدر اختراعشون خطرناکتر و بدتر باشه بهتر. همه دانشمندها یک دستیار قوزی هم دارن که اسمش ایگور هست. ایگور وظیفه اصلیش کشیدن یک اهرم هست. اهرمی که اختراع جهنمی دانشمند رو به کار میندازه. البته ایگورها وظایف دیگه ای هم دارن. دنبال دستورات دانشمندشون برن و بعضی وقتها هم از اون کتک بخورن. آخه میدونین، دانشمندها عصبانی میشن و باید یکجوری دق دلشون رو خالی کنن. اینه که میگیرن یک هرفت ایگورشون رو کتک میزنن. بیچاره ایگور. این وسط یک ایگور پیدا شده که دلش میخواد کارهای بیشتری از کشیدن اهرم انجام بده. اون خودش یک سری اختراعات کرده. یک موش اختراع کرده که نمیمیره. این آقا موشه هم یکسره داره دنبال راهی برای مردن میگرده ولی موفق نمیشه. یک ربات هم ساخته که درواقع مغز بزرگترین دانشمند دنیاست. ارباب ایگور وسط یکی از آزمایشهاش میترکه و نابود میشه. حالا آزمایشگاه و وسایلش افتاده دست ایگور و اون شروع به اختراع میکنه. چیزی که اون درست میکنه زندگی هست! اون یک انسان تولید میکنه. اگه میخواید بدونید چه بلایی سر اختراع ایگور میاد. میتونه تو مراسم سالانه بهترین شرور شرکت کنه یا نه؟بالاخره چه اتفاقی برای شهر مالاریا میفته؟برای دونستن همه اینها به تماشای این انیمیشن جذاب کمدی بشینید.

شعار تبلیغاتی انیمیشن ایگور:

همه انسانها به دنبال شرارت نیستن!